می خواستم، وبلاگم عاشقانه باشه

ساخت وبلاگ

سالها قبل که وبلاگ می نوشتم و از نداشتن همسر/همدم/عشق می نالیدم، هنوز به این امید داشتم که یه روزی بالاخره میام و عکس دستم رو توی دست یک دختر منتشر میکنم و میگم: منم بالاخره جفتم رو پیدا کردم!

دوست داشتم از یک مقطعی به بعد بیام و توی وبلاگم همش از روابط عاشقانم بگم، از اینکه چقدر خوشحالم که یک دختر خانمی رو کنار خودم دارم و تک تک لحظات شیرینم رو تعریف کنم.

خیلی خیلی تمرین کرده بودم برای لحظه ای که بعد از سالها، اعلام میکنم: دیگه تنها نیستم، دیگه ناراحتیم تموم شد، دیگه مجرد نیستم. و خیلی شعرهای عاشقانه، گل های رز معطر، آهنگ های شاد و لباس های اسپورت رو برای اون روز تدارک دیده بودم.

من مطمئن بودم که اگر فقط یک دختر زیبا پیشم بود، بهترین یار و همدم و همسرش میشدم. انقدری که اون دختر هم توی اینستاگرامش در مورد من می نوشت، در مورد مهربونیم، در مورد این همه صبر کردن و عاشق بودن و وفادار بودنم.

هر چقدر به دور و برم و برادرهام نگاه می کنم، کسی رو عاطفی تر و علاقه مند تر از خودم به دخترها نمی بینم. هیچ کسی رو متعهد تر به یک زندگی مشترک و علاقه مند به بودن فقط با یک دختر نمی بینم. و هیچ دفعه ای نیست که چشمم به دختر و پسرهای توی پارک ها بخوره و برام این سوال ایجاد نشه که : چه چیزی کمتر از بقیه ی پسرها داری؟

..............

پ.ن: وقتی آهنگ های عاشقانه مثل "محکم نبند درو" یا "شب یلدا" رو گوش میدم، ناخودآگاه اشک میریزم. همش احساس می کنم دیگران مدت زمانی عاشق کسی بودند و شکست عشقی خوردند، اما من حتی یک بار هم طعم عشق رو نچشیدم.

نوشته شده توسط پسر بدشانس در دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۶ |
.: شرم الکی :. ...
ما را در سایت .: شرم الکی :. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharmealaki1 بازدید : 813 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 0:02