پسرها فروشنده ان و دخترها خریدار

من چندسالی هست که برای خرید و فروش پرنده های تزئینی، جمعه ها به بازار پرندگان میرم. اما طی این همه سال، معمولا پرندگان تزئینی رو با قیمت بالا خریدم و نتونستم به همون قیمت بالا بفروشم. در عوض ،  دیدم که دلال ها، همون پرندگان زینتی رو که از من ارزون خریدند، چطوری با قیمت بالا و به راحتی به مشتری می فروشند.

متوجه شدم که بازاریابی و خرید و فروش، یک تخصص و مهارت هست و اولین نیازش، داشتنِ روابط اجتماعی و فنِ بیانِ بالاست. اینکه اولا بتونی "مشتری واقعی" رو از بین الکی ها پیدا کنی و ثانیا اون کالا رو طوری پِرزِنت کنی که طرف جذب بشه و در نهایت طوری خودت رو بی نیاز از فروختن نشون بدی که طرف حس نکنه از روی ناچاری ، فقط میخوای این کالا رو رد کنی.

داشتم همین رو قیاس میکردم با درخواستم از دخترها برای دوستی یا ازدواج یا هرچیزی که در وبلاگ و چت روم ها بیان میکردم. معمولا دخترها ، ابتدا سمتم میان، بعد یکدفعه غیب میشن. فهمیدم که ما پسرها، باید بلد باشیم که چطوری خودمون رو به دخترها (به عنوان مشتری) بفروشیم! در واقع برخلاف تصور که میگن پسرها خواستگار و خریدارِ دخترها هستند، به نظرم این دخترها هستند که پسرها رو انتخاب می کنند و  میخرن. 

اینجا پسری برنده ست که بتونه خودش رو به خوبی پرزنت کنه و فن بیان بالایی داشته باشه. مثلا در همین بازار، دیدم که کسی پرنده ی معیوب و مریضش رو طوری با قیمت بالا فروخت که بعد از رفتنِ مشتری، میخندید و چشمک میزد که یعنی: ببین من چطوری بلدم مخ بزنم! همین داستان در مورد پسرهایی که انواع خلاف و اعتیاد و مشکل اخلاقی دارند و میتونن با ده ها دخترِ زیبا همزمان دوست بشن، صدق میکنه.

من همیشه برام سواله که چرا نمیتونم یک دختر خانم زیبا رو به خودم جذب کنم؟ مثلا اینکه در وبلاگم، طلب نیاز به جنس مخالف(مشتری) میکنم، احتمالا مساوی با مشکل دار بودنِ کالا و انداختنش به مشتری میشه. که انگار ضعف و مشکلی دارم و میخوام هرطوری شده یک دختر - ولو زشت - کنارم باشه. بنابراین دختران زیبا جذبم نمیشن و فوری فرار میکنن. درحالیکه همون پسرهای هفت خط، طوری وانمود میکنند که انگار محتاج دختر و سکس نیستند و خیلی خودشون رو دست بالا می گیرند.

اما یک چیزی هم خوب میدونم ، درونگراهایی مثل من که اهل جذب جنس مخالف نیستیم، بسیار وفادارتر از برونگراهایی هستند که قدرت جذب بالایی دارند. دخترهای زیبا جذب پسرهای شیطون و سر زبون دار میشن، درحالیکه اون پسر، همزمان با صدتا دختر دیگه هم دوست هست.

نوشته شده توسط پسر بدشانس در جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۳۹۶ |