وقتی که کار و درس بعد از اطفای میل جنسی، کسب میشه، اما دخترها اول کار و درس رو میخوان و بعدش ازدواج می کنند، چه کار باید کرد؟ وقتی که می دونی به دلیل ضربات روحی دوران کودکی و مدرسه و ترک تحصیل، هیچگاه سراغ درس نخواهی رفت مگر اینکه انگیزه ای ایجاد بشه، و از اون طرف هیچ وقت سر کار نخواهی رفت مگر اینکه مدرک داشته باشی، دیگه چه امیدی برای ازدواج باقی می مونه؟
با نداشتنِ هیچ شانسی برای ازدواج با دختر مطلوب، یا باید تا آخر عمر دور جنس مونث و نیاز جنسی رو خط بکشی که هرگز شدنی نیست، یا باید به زور با دختری رابطه ی جنسی برقرار کنی و به خاطر تجاوز اعدام بشی، یا اگر نخوای که به جنس مونث آسیبی بزنی چاره ای نداری که این گناهان رو انجام بدی.
..........
تکمله: وقتی متن دست نوشته ی سال 89 ام رو راجع به اینکه زن می خواستم و خواهرم تعهد داده بود که حتما در این سال ازدواج می کنم، توی اینستاگرامم گذاشتم، یکی از عموهام که مذهبی نیست، برای من نوشت: "برای خودت زندگی کن و ابتدا سراغ کار باش و مستقل بشو، ازدواج و عشق در مسیر ایجاد میشه"، اما پسر همین عمو، از ابتدایی که دانشگاه رفت، تا به حال عکسش با ده تا دختری که مدتی باهاشون دوست بوده رو گذاشته و همه می دونن که همیشه با یکی هست. یا دختر همین عمو بعد از 4 سال دوستی با همکلاسی دانشگاهش - که نه خونه داشت نه شغل آنچنانی - ازدواج کرد. اما به من که بچه ی مذهبی بودم و هیچ وقت دوست دختری نداشتم، توصیه می کنند که ابتدا سراغ کار برم و بعد عاشق بشم!! رطب خورده، منع رطب کی کند؟