.: شرم الکی :.

متن مرتبط با «بدون» در سایت .: شرم الکی :. نوشته شده است

بدون جنس مخالف نمیشه

  • هر طوری که فکر می کنم، می بینم اصلا نمیشه عمر رو بدون جنس مخالف و در تنهایی مطلق سپری کرد. همش وقتی میخوام از خونه بزنم بیرون و به خودم توی آینه نگاه می کنم، به این فکر میکنم که هنوز هم حتی یک دختر نیست که بخاطر دیدنش از خونه بیرون برم و از این بابت خیلی زجر میکشم. اینکه یک دختری نیست که حتی تلفنی زنگ بزنه و حال آدم رو بپرسه، خیلی اذیت کننده ست. من مطمئنم که همه ی پسرها و دخترها، حتی اگر با جنس مخالفشون رابطه ی جنسی هم نداشته باشند، یک رابطه ی معمولِ دوستانه رو تجربه می کنند؛ وگرنه چطور ممکنه این دنیا رو بدون اینکه جنس مخالفی پیشت باشه بتونی تحمل کنی؟ همه ی ما آدما از ابتدای بلوغ، فکرمون درگیر جنس مخالفمون میشه و اگر نتونیم باهاش از نزدیک ارتباط برقرار کنیم، کلافه میشیم. اینکه بقیه ی آدمها چطور ادعا می کنند که تجربه ی رابطه با جنس مخالف رو نداشتند برای من قابل باور نیست. سالهاست که به خاطر عدم وجود جنس مخالف، خونه نشین شدم و روز و ساعتی نیست که فکرش اذیتم نکنه. هر چقدر هم که فکر میکنم چطوری میتونم فقط با یک دختر زیبا هم کلام بشم، راهی به ذهنم نمیرسه. ........... پ.ن: می دونی بدشانسی اینجاست که حتی اگر الان هم خواستگاری برم، اون دختر خیال می کنه که من قبلا با کسی ازدواج کردم یا دوست بودم. چون جدیدا فهمیدم که خیلی ها که مطلقه هستند، اصلا اسم همسر یا نامزدشون رو از شناسنامه حذف می کن, ...ادامه مطلب

  • مرگِ بدون هم آغوشی

  • میگن چند ساعت قبل، خیلی از شهرهای ایران زلزله ی شدید 7 و نیم ریشتری اومده. من که زلزله رو احساس نکردم، ولی به این فکر می کردم که به چه سادگی - با یک زلزله - میشه مُرد. همین فردا، همین چند دقیقه ی دیگه ممکنه آدم به هر دلیلی دیگه زنده نباشه. خیلی نامردیه اگر من همین الان بمیرم بدون اینکه یک بار حداقل طعم جنس مخالف رو نچشیده باشم. نمی دونم چرا این همه دختری که ممکنه وبلاگ من رو بخونه، آرزوی من رو برآورده نمیکنه و من رو از این فشار راحت نمی کنه؟ نمی دونم چرا خدایی که من رو آفریده و از 14 سالگی میل جنسی به من داده و میدونه چقدر بابتش زجر میکشم، یک بار کاری نمی کنه که دختر رویاهام سمت من بیاد و خلاص بشم؟ خب یعنی بمیریم، با یک آرزویی که از 14 سالگی داشتیم؟ یک رنج و زحمتی که دائما به خاطر نبودِ یک, ...ادامه مطلب

  • مگه میشه بدون یک همدم زنده موند؟

  • من خیلی خیلی دلم برای خودم می سوزه. آخه کجای دنیا یک جوون، هیچ همدمی نداره؟ من 30 سالمه و هیچ کسی از جنس مخالف نیست که دوستم داشته باشه. همه ی ماها "جفت" آفریده شدیم، یک نفری رو می خوایم که نوازشمون کنه، باهامون حرف بزنه، دستمونو بگیره، به ما توجه کنه. اگه اون یک نفر نباشه، انگار همش کلافه ایم و نمی تونیم کاری انجام بدیم. گاهی که مادرم از دست اخلاق پدرم گلایه می کنه، بهش میگم: فکر کن اگر ازدواج نکرده بودی و تا حالا با مادرت زندگی می کردی، چه حسی داشتی؟ آیا بدتر از الانت زجر نمی کشیدی؟ باید دائما پرستاری مادرت رو می کردی و دو نفری با هم می بودید تا اینکه پیر میشدی، بدون بچه، بدون حتی من که الا,مگه,میشه,بدون,همدم,زنده,موند؟ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها