مگه میشه بدون یک همدم زنده موند؟

ساخت وبلاگ

من خیلی خیلی دلم برای خودم می سوزه. آخه کجای دنیا یک جوون، هیچ همدمی نداره؟ من 30 سالمه و هیچ کسی از جنس مخالف نیست که دوستم داشته باشه. همه ی ماها "جفت" آفریده شدیم، یک نفری رو می خوایم که نوازشمون کنه، باهامون حرف بزنه، دستمونو بگیره، به ما توجه کنه. اگه اون یک نفر نباشه، انگار همش کلافه ایم و نمی تونیم کاری انجام بدیم.

گاهی که مادرم از دست اخلاق پدرم گلایه می کنه، بهش میگم: فکر کن اگر ازدواج نکرده بودی و تا حالا با مادرت زندگی می کردی، چه حسی داشتی؟ آیا بدتر از الانت زجر نمی کشیدی؟ باید دائما پرستاری مادرت رو می کردی و دو نفری با هم می بودید تا اینکه پیر میشدی، بدون بچه، بدون حتی من که الان باهات حرف میزنم. اما من چی بگم که 30 سالمه ولی هنوز حتی یک همدم ندارم و تا آخر عمر توی خونه هستم، بدون هیچ تغییری، بدون هیچ امیدی؟!

والا الان یک پیرمرد یا پیرزن اگر همسرش مرده باشه، بعد از کلی بچه و نوه و نتیجه، احساس تنهایی توی خونه خیلی اذیتش می کنه و دلش میخواد یک همدمی رو داشته باشه. اما چطور ممکنه من جوون توی 30 سالگی هیچ کسی رو نداشته باشم و بتونم بقیه ی زندگی رو بگذرونم؟

من گاهی احساس می کنم که امسال، آخرین سال زندگیمه و به خاطر این فشار شدید روحی که رومه، سکته می کنم و می میرم. چون روزا که از خواب پا میشم، انقدر سرم گیج میره و انقدر کسلم که دلم نمیخواد بیدار باشم و اکثر اوقات خواب هستم و حوصله ی انجام هیچ کاری رو ندارم. اون هم فقط به این خاطر که خیلیییییی تنها هستم و خیلی بابت نبودِ یک همدم، زجر می کشم. 

این چند هفته ی اخیر که مادر بزرگم فوت کرد، مادرم خیلی خودش رو ملامت می کرد که چرا بیشتر به مادرش سر نزده، یا چرا وقتی مادرش می گفته: "من نمی تونم راه برم، نمی تونم کارامو انجام بدم" مادرم متوجه نمیشده و درکش نمی کرده. به این فکر می کنم که اگرمن بمیرم، پدر و مادرم ممکنه خودشون رو ملامت بکنن و بگن: "این خیلی گفت من زن میخوام، خیلی داشت زجر میکشید، کاش درکش می کردیم"؟ هر چند که گریه کردنشون بعد از مرگم، دیگه فایده ای نداره.

نوشته شده توسط پسر بدشانس در پنجشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۶ |
.: شرم الکی :. ...
ما را در سایت .: شرم الکی :. دنبال می کنید

برچسب : مگه,میشه,بدون,همدم,زنده,موند؟, نویسنده : 4sharmealaki1 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:20